
در این بخش رفتار منافقین در غدیر را از سه جهت مورد بررسى قرار مى دهیم:
اقدامات و توطئه هاى عملى آنان بر ضد غدیر.
گفته هاى آنان از روى نفاق و حسد و کینه و غیظ نسبت به ماجراى غدیر.
نمونه هاى بارز از عکس العملهاى آنان در غدیر.
توطئه هاى منافقین در غدیر
منافقین از مدتها پیش از غدیر، صفوف خود را بر ضد پیامبر صلى
اللَّه علیه و آله و برنامه هاى آن حضرت مستحکم مى کردند و نقشه هاى کوتاه
مدتى را در مقاطع حساس به اجرا در مى آوردند.
در حجة الوداع که متوجه نزدیکى رحلت حضرت و نیز تصمیم او براى
تعیین رسمى جانشین خود شدند، دست به اقدامات اساسى زدند و خود را براى
روزهاى بعد از وفات پیامبر صلى اللَّه علیه و آله آماده کردند، و اینجا بود
که خط کفر و نفاق و عصیان دست به دست هم داده بودند.
جاسوسانى هم به طور دائم اخبار را درباره ى جزئیات تصمیم هاى حضرت به آنها مى رساندند.
صحیفه ملعونه اول
نطفه ى توطئه آنگاه منعقد شد که ابتدا دو نفر از منافقین در یک تصمیم اساسى با هم پیمانى بستند، و آن این بود که:
اگر محمد از دنیا رفت یا کشته شد نگذاریم خلافت و جانشینى او در اهل بیتش مستقر شود.
سه نفر دیگر هم در این تصمیم با آنها هم پیمان شدند، و اولین
قرارداد و معاهده را در کنار کعبه بین خود امضا کردند، و آن را داخل کعبه
زیر خاک پنهان نمودند تا سندى براى التزام عملى آنان به پیمانشان باشد.
یکى از این سه نفر معاذ بن جبل بود. او گفت: 'شما مسئله را از جهت قریش حل کنید، و من درباره ى انصار ترتیب امور را خواهم داد'!
از آنجا که 'سعد بن عبادة' رئیس کل انصار بود و او کسى نبود
که با ابوبکر و عمر هم پیمان شود، لذا معاذ بن جبل سراغ بشیر بن سعید و
اسید بن حضیر که هر کدام بر نیمى از انصار یعنى دو طایفه ى 'اوس' و'خزرج'
نفوذ و حکومت داشتند آمد و آن دو را با خود بر سر غصب خلافت هم پیمان نمود.
توطئه قتل پیامبر
نقشه ى قتل پیامبر صلى اللَّه علیه و آله یکبار در جنگ تبوک و
چند بار بوسیله ى سَم و بارها به صورت ترور تدارک دیده شده بود که همه نقش
بر آب شد.
اما در حجة الوداع همان پنج نفر اصحاب صحیفه با نُه نفر دیگر،
براى بار آخر نقشه ى دقیقترى براى قتل حضرت در راه بازگشت از مکه به مدینه
کشیدند، و یکى از علتهاى این اقدامشان آن بود که قبل از اعلان خلافت على
بن ابى طالب علیه السلام آن حضرت را بقتل برسانند تا براحتى به مقاصد خود
دست یابند، ولى قبل از رسیدن به محلِ توطئه دستور الهى نازل شد و مراسم
غدیر انجام شد؛ اگر چه آنان از نقشه ها و توطئه هاى خود باز نایستادند.
نقشه چنین بود که در محل از پیش تعیین شده اى در قله ى کوه
'هَرْشى' کمین کنند، و با توجه به اینکه اکثر مردم کوه را دور مى زدند و به
سربالایى نمى آمدند، همین که شتر پیامبر صلى اللَّه علیه و آله سر بالائى
کوه را پیمود و در سرازیرى قرار گرفت، سنگهاى بزرگى را به طرف شتر حضرت رها
کنند تا به شتر برخورد کند یا بِرَمَد و با حرکات ناموزون حضرت را بر زمین
بزند، و آنان با استفاده از تاریکى شب به حضرت حمله کنند و در نتیجه قتل
حضرت بطور یقینى انجام گیرد. سپس متوارى شوند و خود را داخل مردم پنهان
نمایند تا شناخته نشوند.
خُنثى شدن توطئه قتل حضرت
خداوند تعالى پیامبرش را از این توطئه آگاه ساخت و وعده ى حفظ
او را داد. منافقین در گروه چهارده نفرى خود پیشاپیش قافله رفتند و در محل
موعود- که پایان سربالایى قُلّه ى هرشى و آغاز سراشیبى کوه بود- در ظلمت
شب حاضر شدند و شترهاى خود را در کنارى خوابانیدند. سپس پشت صخره ها، هفت
نفر در سمت راست جاده و هفت نفر در سمت چپ به کمین نشستند. این در حالى بود
که ظرفهاى بُشکه مانند بزرگى را نیز همراه خود برده بودند و آنها را پر از
ریگ و شن کرده بودند تا براى رماندن شتر آنها را از پشت سر در سراشیبى کوه
رها کنند.
همین که شترِ پیامبر صلى اللَّه علیه و آله به قله ى کوه رسید
و خواست راه را به سمت پائین در پیش گیرد، منافقین سنگهاى بزرگ و ظرفهاى
پر از شن را که بالاى پرتگاه قرار داده بودند رها کردند. سنگها به طرف شترِ
حضرت به حرکت در آمد و نزدیک بود به شتر اصابت کند و یا مرکب حضرت
بِرَمَد.
پیامبر صلى اللَّه علیه و آله با یک اشاره به شتر فرمان توقف
دادند و این در حالى بود که حذیفه و عمار، یکى افسار شتر حضرت را در دست
داشت و دیگرى از پشت سر شتر را راهنمایى مى کرد.
با توقف شتر، سنگها رد شده به سمت پائین کوه رفتند و حضرت
سالم ماندند. منافقین که از اجراى دقیق نقشه مطمئن بودند از کمینگاهها
بیرون آمدند و با شمشیرهاى آخته به حضرت حمله کردند تا کار را تمام کنند.
ولى عمار و حذیفه شمشیرها را کشیدند و با آنان در گیر شدند، تا بالأخره
آنان را فرارى دادند.
منافقین به پشت سنگها پناه آوردند و با استفاده از تاریکى شب
هر یک به گوشه اى خزیدند تا پس از فاصله گرفتن پیامبر صلى اللَّه علیه و
آله بر سر شترهاى خود روند و به قافله ملحق شوند.
براى آنکه نسلهاى آینده بدانند رؤساى منافقین در آن روز چه
کسانى بودند و بسیارى از توطئه هاى بعد از پیامبر صلى اللَّه علیه و آله را
براحتى تحلیل کنند، در همان تاریکى شب حضرت اشاره اى فرمودند و ناگهان
نورى تابید و فضا را براى لحظاتى روشن ساخت. حذیفه و عمار چهره هاى چهارده
نفر را که در این سو و آن سوى سنگها پنهان شده بودند به چشم خود دیدند و
حتى شترانشان را دیدند که در گوشه اى خوابانیده بودند. این چهارده نفر
عبارت بودند از: ابوبکر، عمر، عثمان، معاویه، عمروعاص، طلحة، سعد بن ابى
وقاص، عبدالرحمن بن عوف، ابوعبیدة بن جراح، ابوموسى اشعرى، ابوهریرة، مغیرة
بن شعبة، معاذ بن جبل، سالم مولى ابى حذیفه.
پیامبر صلى اللَّه علیه و آله مأمور بود با آنان درگیر نشود،
زیرا در آن شرائط حساس فتنه اى بپا مى شد و زحمات گذشته در معرض خطر قرار
مى گرفت.
فردا صبح که نماز جماعت برپا شد همین چهارده نفر در صفهاى اول
جماعت دیده شدند!! وحضرت سخنانى فرمود که اشاره به آنان بود. از جمله
فرمود: 'چه شده است گروهى را که در کعبه هم قسم شده اند، که اگر محمد از
دنیا رفت یا کشته شد، هرگز نگذارند خلافت به اهل بیتش برسد'!!؟
صحیفه ملعونه دوم در مدینه
وقتى وارد مدینه شدند منافقین که در نقشه ى قبلى شکست خورده
بودند، جلسه ى مهم دیگرى تشکیل دادند که در آن سى و چهار نفر از بزرگان
منافقین و همانهایى که اغلب پس از رحلت حضرت در رأس امور قرار گرفتند، شرکت
داشتند.
در این مجلس اساسنامه ى نقشه هاى آینده را تنظیم کردند و همه ى
افراد زیر آن طومار را امضا کردند. امضا کنندگان، گذشته از چهارده نفر
قبل، عده اى دیگر از رؤساى قبایل و افرادى بودند که هر یک گروهى از مردم را
با خود همراه داشتند. از جمله ى آنان ابوسفیان، عکرمه پسر ابوجهل، سعید بن
عاص، خالد بن ولید، بشیر بن سعید، سُهیل بن عَمرو، ابوالأعور اسلمى، صهیب
بن سنان و حکیم بن حزام بودند.
نویسنده ى طومار سعید بن عاص و محل اجتماع و نوشتن، خانه ى
ابوبکر بود. پس از امضا، طومار را پیچیدند و به ابوعبیده ى جراح به عنوان
امینِ خود سپردند تا آن را به مکه ببرد و کنار صحیفه ى اول در کعبه دفن کند
تا به عنوان سند محفوظ باشد.
فرداى آن روز، پیامبر صلى اللَّه علیه و آله پس از نماز صبح اشاره اى به اقدام این منافقین کردند و فرمودند:
'عده اى از این امت معاهده اى نوشته اند که به معاهده ى زمان
جاهلیت که در کعبه آویخته بودند شبیه است، ولى من مأمورم آن را افشا نکنم'!
سپس رو به ابوعبیده ى جراح کردند و فرمودند: 'اکنون امین این امت شده اى'؟!
لشکر اسامه
پیامبر صلى اللَّه علیه و آله به عنوان آخرین مقابله با
اقدامات منافقین و براى خالى نمودن مدینه از وجود آنان بعد از وفات خود،
لشکرى را تحت فرماندهى اسامة بن زید ترتیب داد و چهار هزار نفر از منافقین
را با اسم و مشخصات بطور معین نام برد و دستور داد این عده حتماً باید در
این لشکر حاضر باشند و هر چه زودتر به سوى رومیان در سرزمین شام حرکت کنند.
در میان این عده بر ابوبکر و عمر و حضور آنها در لشکر تأکید خاصى داشتند، و
تأکیدات حضرت از قبیل لعنتِ متخلفین و عجله در حرکت لشکر بسیار قابل توجه
بود.
البته در مقابل این اقدام حضرت، منافقین کارشکنى هاى بسیارى
مى کردند و هر یک به بهانه اى به مدینه باز مى گشتند. و آنقدر حرکت لشکر را
به تأخیر انداختند تا پیامبر صلى اللَّه علیه و آله از دنیا رحلت نمود، و
آنان اجراى نقشه هاى خود را براحتى شروع کردند.
نورِ غدیر، حافظ ولایت
اینها خلاصه اى از اقدامات منافقین همزمان با غدیر، و نیز
اقدامات پیامبر صلى اللَّه علیه و آله در مقابل آنان و براى خنثى کردن
توطئه هایشان و براى حفظ زحمات بیست و سه ساله ى خود و هدایتگرى براى قرنها
و نسلهاى آینده ى مسلمین بود.
ولى منافقین توطئه هاى خود را عملى کردند، و بعد از رحلت
پیامبر صلى اللَّه علیه و آله مسلمین را وادار به عقبگرد نمودند، و زحمات
او و واقعه ى غدیر را نادیده گرفتند و مردم را به سوى جاهلیت سوق دادند، و
در این باره آنقدر عجله داشتند که براى غسل و دفن پیامبرشان هم صبر
نکردند!!
از امام صادق علیه السلام درباره ى این آیه سؤال شد که 'یَعْرِفُوْنَ نِعْمَةَ اللَّهَ ثُمَّ یُنْکِرُونَها'، فرمود:
'در روز غدیر آن را مى شناسند، و در روز سقیفه آن را انکار مى کنند'.
با توجه به اقدامات منافقین آن روز و رهروانشان در طول تاریخ
در مقابل اهل ولایت امیرالمؤمنین علیه السلام، عمق کلام خداوند تبارک و
تعالى را مى توان دریافت که مى فرماید:
'لَو اجْتَمَعَ النّاسُ کُلُّهُمْ عَلى وِلایَةِ عَلِىٍّ ما خَلَقْتُ النارَ'.
'اگر همه ى مردم بر ولایت على متفق بودند آتش جهنم را خلق نمى کردم'.
[ بحارالانوار:ج 17 ص 29، ج 28 ص 186، ج 36 ص 153، ج 37 ص 135 و114. کتاب سلیم: ص 816 ح 37. عوالم: ج 3:15 ص 164. ]
[ بحارالانوار:ج 28 ص 99 و 100، ج 37 ص 115 و 135. عوالم: ج 3:15 ص 304.
اقبال الاعمال: ص 458. درباره ى نقشه ى قتل حضرت در تبوک: بحارالانوار: ج
21 ص 185 تا 252. ]
[ بحارالانوار: ج 28 ص 102 تا 111. ]
[ بحارالانوار: ج 28 ص 107 تا 108. ]
[ اثبات الهداة: ج 2 ص 164 ح 736. ]
[ بحارالانوار: ج 39 ص 247. ]
منبع
کتاب اسرار غدیر، محمد باقر انصاری